۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

محرم شروع شد و باید ماتم بگیریم

از موقعی که یادم میاد تا محرم شروع میشد باید عزا میگرفتیم که یه عده ای با اون صدای گوشخراششون تا مدتها ما رو دیوونه میکنن و هر کی از راه میرسه به اسم "نذر کردن" میاد پشت میکروفون و کلی عرعر میکنه و شبها خواب رو ازمون میگیرن تا دیروقت هی میکوبن روی سنج و دمام و گوف گوف میکنن. من که توی جنوب ایرانم اوضاعم بدتره چون بعضیها "نذری" دمام زدن هم دارن که مثلاً بیان یه 2-3 ساعتی بزنن. خلاصه یه گوشه کناری باید گیر بیارم و یه10 روزی اعصابمو نجات بدم از این دیوونه خونه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر